آرشیو برای: "مهر 1395"

*بوی عطر هدیه*

نوشته شده توسطفتاحي 28ام مهر, 1395
وارد صحن قشنگ آقا شدیم انگار که همه خستگی راه یکدفعه از بدنمان بیرون آمد و جان تازه ای گرفتیم دم کفشداری صحن با صفای آقا ایستادیم قراری بگذاریم برای برگشت به منزل مامان درحالی که به گنبد طلایی که با افتادن نور خورشید در آن تلالوش دو چندان شده بود و نورش… بیشتر »

بدرقه شهدا از زایرکربلا

نوشته شده توسطفتاحي 9ام مهر, 1395
15روز دیگر مانده بود تا دیدار معشوق خیلی زود تصمیم گرفتیم راهی شویم روز رفتن فرا رسید صبح زود با استرس از خواب بیدار و راهی حوزه علمیه شدم داخل مدرسه که شدم مستقیم به دفتر اداری رفتم تا جریان دعوت شدنمان را تعریف کنم و حلالیت بطلبم حاج خانم ناصری از من… بیشتر »