آرشیو برای: "فروردین 1394"
گفتگو با معبود
نوشته شده توسطفتاحي 12ام فروردین, 1394
در رویاهایم دیدم که با خدا گفت و گو میکنم ... خدا پرسید: پس تو میخواهی با من گفت و گو کنی؟ من در پاسخش گفتم: اگر وقت دارید. خدا خندید: وقت من بینهایت است... در ذهنت چیست که می خواهی از من بپرسی؟ پرسیدم: چه چیز بشر شما را سخت متعجب… بیشتر »
عید است ولی غمی به جان من وتوست
نوشته شده توسطفتاحي 3ام فروردین, 1394چه فرقی می کند،نوروز باشد یا عزای تو؟
جهان گیج است چون دستاس ِ زیر دستهای تو
بهار این بار می آید دو زانو بشکند در باغ
به یاد بارش هجده بهار از چشمهای تو
غروب از پلکهایت می چکد بر گونه ی تقویم
زمین ماتم گرفته چون دل زینب برای تو
من امّا… بیشتر »